سلام...
بالاخره بعد از چهار سال با اینکه اصلا اعتقادی به این دنیای مجازی ندارم ولی به دلیل بعضی از مسائل مجبور شدم وبم را به روز کنم شاید دلیلی باشد بر پاکی و خالص بودن همسرم ...
بگذارید برایتان بگویم از اولین سفر تبلیغی اش . از اینکه فکر میکردم به ناکجا آباد میرود و از اینکه چهار روز تمام از او خبری نبود و وقتی که برگشت تا یک ماه در سکرات آن سفر تبلیغی بود و از او اصرار و از من انکار
که طاقت نگرانی را ندارم ولی به دلیل این که یک طلبه را برای زندگی مشترک انتخاب کرده بودم و وظیفه تبلیغی اش و تعریف هایی که از آنجا برایم کرده بود راضی شدم که این کار را ادامه دهد و تمام سختی ها را به جان خریدم تا اینکه صحبت از تشکیل گروه شد و من با اینکه اصلا راضی نبودم فقط به خاطر نیاز مردم آن منطقه موافقت کردم و هم چنین با مسئولیت او .
و در این چند سال جز خدمت و غصه خوردن و حرص خوردن برای تامین نیازهای این سفرهای تبلیغی و گذشتن از موقعیت های مالی و منسب های اجتماعی و حتی امنیت جانی چیزی را مشاهده نکردم و فقط به هدفش که بودن در رکاب حضرت مهدی علیه السلام است فکر میکند و بالتبع در این مسیر پر پیچ و خم ممکن است برای هر انسانی مشکلاتی به وجود بیاید که نا خدا گاه انسان مجبور است با آن مواجه شود و بنابر تشخیص خود با آن برخورد کند و این هیچ وقت دلیل نا پاکی و چشم بستن بر همه خوبی های یک شخص نمی باشد .
امیدوارم که همه مبلغین اسلام در هر جای ایران و جهان که هستند موفق باشند و خداوند در این مسیر پشت و پناهشان باشد و آنها را از شر دشمنان و بد خواهان در امان بدارد و همان طور که این هدف را انتخاب کرده اند بتوانند پرچم اسلام و انقلاب را به صاحب اصلیش برسانند و همه ما بتوانیم در این مسیر پر پیچ و خم یار و یاور آنها باشیم .
این هم از به روز رسانی وبلاگم بعد از چهار سال ...امیدوارم دوستان پارسی بالگی خوبی در دنیای مجازی باشیم ...