شب رفت و صبح دید که فرداست
پلکی زد و ز خواب بپا خواست
با این پرنده های خوش اواز
ساحل ز بانک و هلهله غوغاست
این نرم موج های پیاپی
گیسوی حلقه حلقه دریاست
این پاک این کرامت سیال
امیزهای ز خشم و مداراست
مثل علی به لحظه پیکار
مثل علی به نیمه شبهاست
فریاد ان عبادت مظلوم
در کوچه سار خاطره برپاست
ای چشمه سار مزرعه ها را
یاد هماره سبز تو سقاست
بی تو مدینه ساکت و خاموش
بی تو هوای کوفه غم افزاست
بی تو هوای ابری دیده
عمری برای گریه مهیاست
وقتی تو در میانه نباشی
شادی چو عمر صاعقه کوتاست
روح تو چون قصیده بلندی است
دیگر چه جای وصف تو ماراست